اقیانوس وحی

بیا زین قالب خاکی سفر کن / بر اقیانوس وحی حق گذر کن

اقیانوس وحی

بیا زین قالب خاکی سفر کن / بر اقیانوس وحی حق گذر کن

نامه ای به همسرم


نویسنده‌ی کتاب «چهل نامه‌ی کوتاه به همسرم» در چهاردهمین نامه‌ی خود می‌نویسد:
                                                  
« عزیز من! باور کن که هیچ چیز به قدر صدای خنده‌ی آرام و شادمانه‌ی تو، به قدرت کار کردن و سرسختانه و عادلانه کار کردن من نمی‌افزاید، هیچ چیز هم، چون افسردگی و در خود فرورفتگی تو، مرا تحلیل نمی‌برد، ضعیف نمی‌کند و از پا نمی‌اندازد.
البته من بسیار خجلت زده خواهم شد اگر تصور کنی که این «منِ» من است که می‌خواهد به قیمت نشاط کاذب تو، بر قدرت کار خود بیفزاید و مرد سالارانه ـ همچون بسیاری از مردان بیمار خودپرست ـ حتی شادی تو را به خاطر خویش بخواهد. نه ... هرگز چنین تصوّری نخواهی داشت. راهی که تا این‌جا در کنار هم آمده‌ایم، خیلی چیزها را یقیناً بر من و تو معلوم کرده است. پس باز می‌گویم: آن بزرگترین و پردوام‌ترین خواهش من از توست: مگذار غم، سراسر سرزمین روحت را به تصرف خویش درآورد و جای کوچکی برای من باقی مگذارد. من به شادی محتاجم و به شادی تو بی شک بیش از شادمانی خودم. به خدایم قسم که می‌دانم چه دلایل استواری برای افسرده بودن وجود دارد؛ اما این را نیز به خدایم قسم می‌دانم که زندگی، در روزگار ما، در افتادنی است خیره‌سرانه و لجوجانه با دلایل استواری که غم در رکاب خود دارد.غصه، منطق خود را دارد نه؟ علیه منطق غصه حتی اگر منطقی‌ترین منطق‌هاست، آستین‌هایت را بالا بزن!
غم، محصول نوع روابطی است که در جامعه‌ی شهری ما و در جهان ما وجود دارد، نه؟ علیه محصول، علیه طبیعت و علیه هر چیز که غم را سلطه‌گرانه و مستبدانه به پیش می‌راند، برپا باش!
عزیز من! قایق کوچک دل، به دست دریای پهناور اندوه مسپار! لااقل بادبانی برافراز، پارویی بزن و بر خلاف جهت باد، تقلایی کن!سخت‌ترین طوفان، مهمان دریاست نه صاحب خانه‌ی آن. طوفان را بگذران و بدان که تن‌سپاری تو به افسردگی، به زیان بچه‌های ماست و به زیان همه‌ی بچه‌های دنیا.آخر آن‌ها شادی صادقانه را باید ببینند تا بشناسند ...»
نویسنده این نامه که سعی کرده تنگی و سختی حاصل از فضای غم‌آلود همسر خویش و تأثیر منفی آن در محیط خانواده را در قالبی ادبی، صادقانه ترسیم نماید، به واقع فهم صحیحی از لوازم زندگی‌یی آرام بخش، پرنشاط و بالنده داشته است. او به خوبی درک کرده است که در زندگی، حتی اگر تمام خواسته‌های مادی در حد أعلی تأمین شده باشد، باز حس و حال درونی زن و مرد است که حرف اول را می‌زند، زندگی را شیرین،رضایت ‌بخش و هموار می‌کند. غم و غصه، نه برای مرد زیبنده است و نه برای زن. با آن، هم خود را از پای در می‌آورند و هم توان و نشاط را از دیگری می‌گیرند. لبخند شیرین که حکایتی است از رضایت و محبّت، برازنده‌ی لب‌های هر دو و زیباترین نقش بر صورت آن‌هاست.
«غم»، زاییده‌ی نگاه، تحلیل و برداشت ماست و از همین رو، ما خود، آن را می‌آوریم و ما خود، آن را می‌بریم. هرگاه امور به کام ما باشد و مطابق میل و خواسته‌های ما حوادث رقم بخورد، خوشحال و مسرور، و اگر عکس آن باشد، غم زده و  غصه‌دار خواهیم شد. یعنی خود را محور همه‌ی امور قرار داده‌ایم و خوبی و بدی هر چیز را، با منافع خود می‌سنجیم. حال این‌که حقیقت چیزی غیر از این است. حوادث جهان و اتفاقات عالم، همه، اعم از آن‌چه در داخل زندگی ما می‌گذرد یا خارج از آن، جملگی تابع نظم و قاعده‌ای است که خداوند حکیم بر جهان حکمفرما ساخته است. در واقع، جهان به رضایت و میل خداوند می‌گردد و خداوند نیز جز خیر و خوبی برای ما نمی‌خواهد. قاعده‌ی حاکم بر عالم، همان نظام قضا و قدر الهی است که هیچ چیز از آن خارج نیست. ما باید دقت کنیم، وقتی که می‌گوییم به قضا و قدر الهی رضایت داریم معنایش این است که خدا را محور امور قرار می‌دهیم و حوادث را با مصالح و منافع خود نمی‌سنجیم. ما اگر به این اعتقاد پایبند باشیم، نه تنها هیچ‌گاه در لاک غم فرو نمی‌رویم، بلکه همیشه شاد و خرسند به رضای الهی خواهیم بود. چقدر زیبا امام صادق(ع)

 

فرموده‌اند:

 

«إنْ کانَ کلُّ شَیءٍ بقضاءٍ و قَدَر، فَالحزنَ لماذا؟! ـ اگر هر چیز تابع قضا و قدری است، پس غم و اندوه برای چه؟!


از جمله مسلّماتی که همواره می‌بایست مدنظر داشته باشیم، این است که دنیا، دائماً در حال تغییر است و هیچ چیز آن پایدار نیست. گاه آفتابی و گاه طوفان سهمناک و گاه نسیم ملایم، گاه سرد سرد و گاه گرم گرم، و ... این طبیعت دنیاست که زندگی مادی ما را نیز متأثر از خود کرده است و به قول امام علی):

 

 اَلدَهرُ یَومانِ: یَومٌ لَک و یَومٌ عَلَیک، فَاِن کان لَک فَلا تَبطَر و اِنْ کانَ عَلیک

 فَلا تَضجَر ـ روزگار، دو روز است (از دو حال خارج نیست): روزی با تو و روزی بر تو، اگر با تو و به نفع تو بود، غرّه نشو (و از فرط نعمت، بدمستی نکن) و اگر بر علیه تو بود، بی‌تابی نکن (و به رضای الهی در هر حال راضی باش).


این که در روایات گفته شده است ذکر شریف«لا حول و لا قوة الا بالله» غم را از قلب می‌زداید، علتش این است که اعتقاد به این ذکر شریف، در حقیقت موجب می‌شود تا تمامی رخدادها را با ریشه‌ی الهی ببینیم و مطمئن باشیم هیچ چیز برخلاف مصلحت صحیحی که خداوند برای ما رقم زده است، روی نمی‌دهد. البته باید توجه داشته باشیم که این به معنای توجیه خطاهایی که با اختیار و میل خود، انجام می‌دهیم نیست.

               

                                     به نقل از وبلاگ هیئت حضرت علی اکبر ( ع )



مراتب قرائت قرآن

وکفّارگفتند : چرا قرآن یک باره بر پیامبر نازل نشد ؟ چنین کردیم تا بدین وسیله  قلب تو را تثبیت  نمائیم  و لذا قرآن را منظم و پی در پی  و با تأ نی فرستادیم .

                                                                                (فرقان - ۳۲ )                                                      

قرآن کریم به ترتیل نازل شده است و قرائت آن نیز باید بر اساس « ترتیل » صورت گیرد . ترتیل در لغت به معنای « منظم و مرتب کردن » است . خداوند در سوره ی مزّمل ( آیه ی 4 ) میفرمایند  :

« وَ رَتِّلِ القرآن  تَرتیلا » قرآن را به ترتیل  بخوان . پیامبر (ص) نیز فرمودند: خداوند دوست دارد قرآن همان گونه که نازل شده است ، خوانده شود .

در خصوص معنای ترتیل از مجموع آیات و روایات می توان ترتیل را این چنین  معنا  کرد :            « خواندن قرآن به صورت شمرده و با تأنّی ، همراه با تدبّر در معانی آیات »

مولای متّقیان امام  علی (ع ) در این خصوص می فرمایند : « التَّرتیلُ أَداءُ الحُروف و حِفظُ الوُقوف  ترتیل عبارت است از اداء صحیح حروف وحفظ و رعایت موارد وقف »

بنابراین قرآن با هر سرعتی که خوانده شود ، نهایتاً نباید از چهار چوب ترتیل خارج شود . ترتیل از لحاظ سرعت  به  سه روش صورت می گیرد :1- تحقیق  2- تدویر 3 – تحدیر (حدر)

1 – تحقیق : در لغت به معنی حق چیزی را به جای آوردن بدون کمی وزیادی ، رسیدن به حقیقت شیء  و در قرآئت به معنای « خواندن قرآن با حداکثر آرامش و تأنی » در این روش  رعایت  کامل  قواعد و تجوید درحد اشباع  با حداقل سرعت در قرائت ، امکان پذیر است . این روش برای کسانی که مبتدی هستند  و در حال تعلیم قرائت قرآن هستند روش مناسبی است زیرا در این روش آیات کمتری خوانده می شود وامکان اداء  صحیح حروف وتدبّر در معانی  بیشتر است . البته باید توجه داشت  که از  افراط در تحقیق ، مکث های بی دلیل ، کشش بی مورد  حرکات و تکلّف در قرائت  اجتناب شود .

2 - تدویر :  در لغت به معنی مدوّر کردن ، دوره کردن ، چرخانیدن  و در قرائت به معنای (خواندن  قرآن با سرعت متوسط  ) در این روش نسبت به روش تحقیق ، در یک زمان واحد ، آیات بیشتری خوانده می شود . این روش ، اختیار اهل اداء و قرائت است و در میان مردم به روش ترتیل مشهور شده است . شاید علت اینکه این روش به ترتیل مشهور شده در حالیکه خود یکی از مراتب قرائت است  این باشد که « تدویر » بهترین نوع ترتیل است و خیرُ الاُمُورِ اوسطُها . زیرا هم نسبت به روش قبل آیات بیشتری خوانده می شود و هم تجوید حروف و حفظ وقوف درحد خود رعایت میشود و هم فرصت  تدبّر در معانی  وجود دارد .

3 – تحدیر : درلغت به معنی شیب دادن – سرازیر کردن  و در قرائت به معنای «  خواندن قرآن با سرعت زیاد  » دراین روش احکام تجویدی به دقت رعایت نخواهد شد . اما  این مسئله هرگز به معنای عدم رعایت احکام تجوید  و وقف و ابتدا نیست ، بلکه نسبت به روشهای قبل سریع تر خوانده می شود . لذا قرائت به روش حدر  فقط برای کسانی که درقرائت قرآن دارای تجربه ی کافی و حسن اداء قواعد بوده و در اثر سرعت در قرائت حروف  و کلمات را ضایع نسازند و درضمن قادر به  تدبّر  لازم در معانی  کلام خدا باشند . از این رو این روش برای قاریان متوسط و ضعیف مناسب نمی باشد .

 

گذری بر خاطرات

 

سلام به همه ی خوبا نی که این وبلاگ رو برای دیدن و خواندن  انتخاب کردند .

گفتم بد نیست خاطرات قرآ نی ام را بریتان بگویم ، خدا را چه  دیدید شاید به کا ر علاقمندانی که هنوز به این اقیانوس وصل نشده اند ونمی دانند از کجا شروع کنند بیاید .

من از دوران کودکی  ودر طول دوران تحصیلم علاقه خاصی به قرائت قرآن داشتم و چون پدرم ( رحمة ا... علیه ) قاری ومربی قرآن بودند ، همیشه نوای روح بخش قرآن  در منزل ما طنین انداز بود . من هم  به این واسطه تا حدودی لحن عربی قرآن را گرفته بودم و با تقلید صدای اساتید برجسته ومخصوصا پدرم در مدرسه  سر صف قرآن می خواندم وتا آخر دوره ی تحصیلم قرائت قرآن راداشتم ، امّا نه به صورت تخصصی ، تا اینکه پدرم « مرحوم استاد احمد مروّج » در آبانماه  1372 ما را در این دار فانی تنها گذاشت .

 برادرم که در زمان حیات پدرم  خود جزء بچه  قاری ها بود و چندین بار در مسابقات قرآنی رتبه آورده بود با رفتن پدر ضربه ای بزرگ  بر او وارد شد و متأسفانه از ادامه ی راه باز ماند و کناره گیری کرد . آرزو می کنم که به زودی به این اقیانوس بپیوندد.

من نیز با رحلت پدر چند سالی از جلسات قرآنی جدا افتادم ، تا اینکه  در سال 1378  که  دختری 5/1  ساله داشتم به کلاس حفظ قرآن  در محضر استاد خانم کاشی زاده که از حافظان برجسته ی کشوری بودند ، پیوستم . امّا حفظ به تنهایی مرا ارضا نمی کرد  و احساس کردم که حفظ به تنهایی نمی تواند دلم را به این نور الهی پیوند دهد . و از طرفی تشویقات مادر عزیز و همسرم انگیزه ی مرا در امر آموزش علوم قرآنی  تشنه تر می ساخت .  در همین روزها بود که خانم جواهری مدیر مؤسسه ی شیفتگان وحی (کانون قرآن وعترت سابق ) که از بستگان ما هستند به من پیشنهاد دادند  که برای آموزش  دوره های تربیت مربی به کانون مراجعه کنم . چند روز بعد به آنجا رفتم ، در آن زمان جای کوچک و به ظاهر محقری بود و من فکر نمی کردم که اینقدر ساده و کوچک باشد امّا نور قرآن آنچنان فضا را پر کرده بود که دربدو ورود مرا  مجذوب خود کرد . این بود که حفظ را رها کرده وبه دنبال آموزش علوم قرآنی رفتم . مهمترین دلیلی که مرا پای بند کانون کرد خلوص نیّت خانم جواهری و همکارانشان  بود که با تمام وجود در جهت ارتقای سطح آموزش قرآن تلاش می کردند . همین خصوصیا ت ، عنایت والطاف الهی را نسبت  به کانون بیشتر کرده بود وباعث شد در مدت کوتاهی ، کانون استیجاری به لطف خدا و کمک های مردمی  وسعت پیدا کند و بعد از خرید ملکی تبدیل به مؤسسه شود . به هر حال من در سال 1378 وارد کانون شدم وبعد از گذراندن دوره های تربیت مربی  از همان زمان فعالیت خود را آغاز کردم  و به لطف خداوند توانستم جزئی نا چیز از  خدمتگزاران قرآن باشم . من این لیاقت را بعد از خدا مدیون پدر مرحومم و خانم جواهری هستم که از همین طریق صمیمانه از ایشان سپاسگزاری میکنم . در طی این سالها روز به روز بر فعالیّت های این مؤسسه افزوده می شود . این مؤسسه در حال حاضر 100 شعبه قرآنی را توسط مربیان با تجربه  اداره میکند  که در سراسر شهر مقدس قم پراکنده است . در سال 1379 فعالیت خود را در گروه تواشیح کوثر آغاز کردم  که اوایل افراد گروه ثابت نبودند . جا دارد  از همه ی آن عزیزان که در برگزاری مراسم ها ما را یاری کردند سپاسگزاری  کنم  . بعد از آن  گروه هفت نفره ای که همه از مربیان برجسته بودند فعالیّت  خود را آغاز کردیم .  افراد گروه  خانمها ( امیری – فخاران – کاظمی – موسوی – غلامرضا پور- معصومی ) و بنده ی حقیر بودیم . بهترین ثمره ی  من در این سالها بدست آوردن دوستانی است که بواسطه ی تواشیح با آنها آشنا شدم و حاضر نیستم در هیچ شرایطی آنها را از دست بدهم . ما چند سالی است که از این طریق ارادت خالصانه ی خود را تقدیم پیامبر و ائمه ی اطهار علیهم السلام می کنیم باشد تا شاید مورد عنایت حضرت حق قرار گیرد . جا دارد در اینجا از تشویق و حمایت همه جانبه ی همسرم آقای ستار دهدشتی( شیمی دان و شاعر) قدر دانی و تشکر بی دریغ داشته باشم که اگر حمایت ایشان نبودهیچ بودم .

                                                                                تا وقتی دیگر . . .

نزول و جمع آوری قرآن

 

وَقُراناً فَرقناهُ لِتَقرَاَهُ عَلَی الناسِ ِ عَلی مُکثٍ وَنَزَّلناهُ تَنزیلا ً (الإسراء – 106)

وقرآن را جدا ساختیم ( سوره سوره وآیه آیه )  تا آن رابر مردم با مکث وآرامش بخوانی ولذا آن را بتدریج نازل کردیم .

حضرت محمّد (ص) در 27 رجب( چهل سال بعد از عام الفیل) به پیامبری مبعوث شد و آغاز نزول وحی از همان زمان شروع شد.کیفیّت نزول آیات به طور تدریجی بود تا بدین وسیله موجبات قوّت قلب پیامبر فراهم آید .اوّلین آیاتی که بر پیامبر نازل شد هما نطور که میدانید پنج آیه ی اوّل سوره ی علق است ودر طول مدت نبوّت (23 سال) قرآن به تدریج بر ایشان نازل شد . نزول قرآن به عنوان یک کتاب مفصل ، درشب قدرماه رمضان ، سه سال پس از بعثت بر قلب پیامبر نازل شد . واین مسئله تدریجی بودن نزول قرآن را نفی نمی کند .( دراین خصوص دروقتی دیگر مفصلاْ برایتان خواهم نوشت)

اوّلین سوره ی کا ملی که نازل شد ، سوره ی« حمد» بود و به این جهت فاتحه الکتاب نام گرفته است.

آخرین سوره ی کاملی که بر حضرت نازل شد سوره ی« نصر» است وآخرین آیه ی نازله بنا بر مشهور« آیه ی 281 سوره ی بقره » است که پیامبر (ص) یازده روز ویا بقولی هفت روز پس از آن رحلت فرمودند .

تقسیم بندی حدود سور و آیات قرآن توسط شخص پیامبر اکرم (ص) انجام گرفته است . سوره از «سور بلد» به معنی دیوار بلند شهر گرفته شده و چون هر سوره آیاتی را در بر گرفته است ، چنین نام گرفته است . آیه به معنای «نشانه و علامت » است ، زیراهرآیه نشانه ای از درستی سخن خداوند و مشتمل بر حکمی از احکام شرع یا حکمت بی بدیل است .

تعداد سور قرآن 114وعدد آیات آن کمتر از 6200 نبوده و به روایت کوفیین شماره آیات 6236  است . آیات وسور قرآنی به دو دسته کلی«مکّی و مدنی » تقسیم میشود . رسول اکرم (ص)خود «اُمّی»بوده   ولیکن به جهت حفظ قرآن از انحراف از برخی افراد به عنوان «کتّاب وحی »استفاده فرموده اند . بی تردید عامل نظم کلمات وساخت جملات  وعبارات بدیع  از آنها ، وحی اعجاز آمیز آسمانی است که بشر هیچ دخالتی در آن نداشته است . در دوره ی پیامبر آیات قرآن به صورت قطعاتی پراکنده  موجود بود وحافظان قرآن آن را در سینه داشتند . درآن دوره آیات سوره ها مرتب وسوره ها تکمیل ونام آنها نیز تعین شده بود ، ولی جمع آنها در یک مجلد در اوراق به هم پیوسته ، پس از رحلت پیامبر گرامی صورت گرفت .

 

تسلیت

 

آرزو دارم شوم سوی مدینه رهسپار

تا بگیرم همچو جان قبر نبی را در کنار

رو کنم آنگه به سوی ارض ویران بقیع

وز غم آن سبط اکبر دیدگانم اشکبار

 

رحلت حضرت خاتم الانبیا ؛ محمد مصطفی ؛ صلی الله علیه و آله ؛ و شهادت سید جوانان اهل بهشت ؛ امام حسن مجتبی ؛ علیه السلام ؛ بر تمام ارادتمندان آستان نبوت و امامت تسلیت باد .

 

 

سکون و ...

 

امام علی (ع) فرمودند : هرکس رابطه اش را با خدا اصلاح کند ، خداوند رابطه  ی او را با مردم  اصلاح خواهد کرد.

                                                                        ( بحارالانوار 77/86/3 )

سکون ( ْ )

هر حرفی که علامت سکون داشته باشد « ساکن » می گویند . حرف ساکن چون حرکت ندارد  به کمک حرف قبل از خودش خوانده می شود . در نتیجه در ابتدای کلمه  قرار نمی گیرد . مانند : أَنْ ـــ إذْ ـــ هَلْ ـــ سُبْحانَ  ــ یَعْلَمُونَ

  مدّ ( ~ )    

کشش صوت در حروف مدی (ا ـ ی  ـ او ) بیش از اندازه ی طبیعی (2 شماره ) را « مدّ » می گویند . هر گاه بعد از حروف مدّی ؛ همزه (ء) یا سکون یا تشدید بیاید ، حروف مدّی را باید بیشتر از اندازه ی طبیعی کشش داد . مانند : جآءَ ـــ ءَ آ لاَنَ

تنوین

نون ساکنی که در آخر بعضی کلمات خوانده می شود ولی نوشته نمی شود را «تنوین» می گویند . (  ــــــٌ تنوین نصب ) ، (ــــــٍ تنوین جَر) ، (ـــــــٌ تنوین رفع )

مانند:أُفّ ٍ ــ سِحرً

تشدید (  ّ )

هر گاه دو حرف همجنس کنار هم قرار گیرد و حرف اول ساکن وحرف دوم متحرک باشد حرف اول حذف وبه جای آن  علامت تشدید بر روی حرف دوم قرار می گیرد .

 مانند : أنْ نَ ــــــــــــــــ أنّ   ،  تَنَزْ زَلُ ــــــــــــــــــ تَنَژَّّلُ

نکته: معمولاٌ بعد از تنوین نصب ، حرف الف قرار می گیرد که خوانده نمی شود و فقط در هنگام وقف  تنوین نصب تبدیل به الف می شود  مانند : غَفُورٌ ا

 

خواص مواد غذایی

شناختن مواد غذایی و ارزش تغذیه ای و فواید آنها همواره یکی از مسائل مهم در امر تغذیه ی افراد بوده است . در جدول زیر نام تعدادی از مواد غذایی مختلفی که در رژیم غذایی معمولی افراد وجود دارند آورده شده اند . با کلیک روی نام هر ماده ی غذایی می توانید اطلاعات جالبی در مورد آن ماده و ارزش تغذیه ای آن بیابید . امیدوارم در جهت استفاده ی هر چه بهتر از مواد غذایی به کارتان بیاید . 

خواص مواد غذایی به ترتیب حروف الفبا
 

آهن

عسل

اسید فولیک

فلفل

ازگیل

فندوق

انجیر

فسفر

آب ماست

قارچ

انگور قهوه
انار کدو
آلبالو کاهو
اسفناج کشک
آویشن کیوی
بابونه کرفس
باقلا کدو حلوایی
بادام - بادام زمینی کنگرفرنگی
به کلم
بادنجان گل گاوزبان
پرتغال گل خطمی
پسته گلابی
پتاسیم گیلاس
پیاز گوجه فرنگی
توت گوشت
توت فرنگی گندم
تمشک گریپ فروت
ترخون گشنیز
تربچه گردو
تخم مرغ لیموشیرین
جعفری لیموترش
جو مارچوبه
جوانه   ماهی
چغندر  میگو
چای موز
خاویار ماست
خاکشیر منگنز
خرما منیزیوم
دارچین مواد معدنی
ریحان نمک
زردچوبه نعنا
زردآلو نخود
زرشک نارنگی
زیتون ویتامین A
زیره ویتامین B1
زعفران ویتامین B2
سیب ویتامین B3
سیر ویتامین  B5
سویا ویتامین B6
سیب زمینی ویتامینB9
سدیم ویتامین B12
سیاه دانه ویتامین C
شیر ویتامین D
شیرین بیان ویتامین E
شلغم ویتامین K
شکلات هلو
عدس  هویج

 

 

صداها

رسول اکرم (ص) فرمودند:  فرزندم از خواندن قرآن غافل مباش ، زیرا که قرآن دل را زنده می کند و از فحشاء و زشتی و ستم باز می دارد .                                                                                                                                                        (کنز العمال 1/531/2375)       

صداها (حرکات)

صداها مهمترین واصلی ترین نقش را در تلفظ  حروف و کلمات دارند وآموختن آنها در قرائت نقش مهمی دارد.

انواع صداها :

1-صداهای کوتاه : صداهایی هستند که به صورت کوتاه و با یک شماره کشش تلفظ می شوند.

صداهای (--َ فتحه، --ِ کسره ، --ُ ضمّه) هر حرفی  که حرکت  داشته باشد «متحرک » می گویند.

صدای فتحه : « َا » هنگام تلفظ  دهان کمی باز می شود. هر حرفی که فتحه داشته باشد «مفتوح» می گویند.

    مثال: عَبَدَ -  بَعَثَ – فَصَدَ قَ - وَدَفَعَ                                                     

صدای کسره : در فارسی صدای کسره را « ا ِ » تلفظ می کنیم، اما در عربی صدای آن «ای» تلفظ می شود. مانند بعضی کلمات در فارسی :

خ ِــــــــــــــــ خِیابان            ز ِ ـــــــــــــــــ زِیان

    مثال : رَدِفَ – هِیَ – لَنَفِدَ – قِرَدَۀ – بِوَرَق ِ

هر حرفی که کسره داشته باشد «مکسور» می گویند.

صدای ضمه :  در فارسی صدای ضمه «ا ُ» است ، امّا درعربی « او» می باشد

مثال : وُ عِدَ – کُتُبِ – کَلِمَتُ -  رُسُلِکَ

مانند بعضی کلمات در فارسی : مـُ   ــــــــ مُو     سـُ  ــــــــ  سُو                           خـُ  ــــــــــ  خُون

هرحرفی که ضمّه داشته باشد «مضموم» می گویند.

نکته : صداهای کوتاه ، بدون کشش  وبه صورت کوتاه تلفظ می شوند.

2-صداهای کشیده (حروف مدی) :

صداهایی هستد که به صورت کشیده وبا دو شماره کشش ؛ دوبرابر صداهای کوتاه؛ تلفظ می شوند.

َ اـــــــــ الف مدّی ،  ِ ی ـــــــــ یاء مدی ، ُوــــــــــ واو مدی

در عربی تفاوت صداهای کوتاه و کشیده در مقدار کشش آنهاست .

الف مدّی : (فتحه + مقداری کشش) هروقت  بعد از حرف مفتوح الفی بیاید که حرکتی نداشته باشد باعث دو برابر کشش فتحه می شود که به آن « الف مدّی » می گویند

نکته : الف مدّی در20 حرف عرب به صورت فتحه ی کشیده (دو شماره کشش) و در هشت حرف « صَا ، ضَا ، طَا ، ظَا ، غَا ، قَا ، خَا ، رَا » به صورت «آ» تلفظ می شود . علت آن دربخش تجوید خواهد آمد.

قَال – مَاذَا – ءَامَنَ – مَغَانِمَ - ر ِجَالَ  

یاء مدّی : (کسره + مقداری کشش) مانند صدای کشیده ی «ای» در فارسی تلفظ می شود.مثال: فِیم – إِیمَانَ – نَوَاصِی – یُرِید – إِلَهِی – بِرِسالاتِی

واو مدّی : (ضمّه + مقداری کشش) مانند صدای کشیده ی «او» در فارسی تلفظ می شود. مثال : أُوتِیَ – رَسُولُ – یُخَادِعُونَ – تُدِیرُونَهَا – شُحُومَهُمَا

                                                                                       موفق باشید

 

اربعین

 

        اربعین  آمد و اشکم ز  بصر می آید                  گوئیا زینب محزون ز سفر می آید

        باز درکرببلا شیون و شینی بر پاست                  کز  اسیران  ره  شام خبر می آید

 

حروف مقطعه

از مجموع 114سوره قرآن،29 سوره با حروفی آغاز می شود که هیچ حرکتی ( ـَ ـ ِـُ )ندارند و باید بصورت جدا جدا وبا اسم مخصوص به خود تلفظ  شود که این حروف را« مقطّعه»، یعنی قطعه قطعه

می نامند .  مانند :

الم ــــــــــــــــــــ خوانده می شود: الف لام میم

کهیعص ـــــــــــــــــــ خوانده می شود:کاف ها یا عین صاد                                                                                                                                  

حروف مقطعه بدون تکرار 14 حرف می باشند که در جمله ی : «صراطً عَلیٍ حقًّ نُمسِکُهُ» راه علی (ع)حق است،به آن چنگ می زنیم؛جمع آوری شده است.

نکته:

اسامی حروفی که به همزه ختم میشوند در حروف مقطعه همزه ی آنها تلفظ نمی شود.

                                                                                      « اللّهم وَفّقنا لِما تُحِبُّ وتَرضی»

الفبای عربی

پیامبر ( ص ) فرمودند:«إقرَؤُوا القُرءانَ بِأََلحانِ العَرَبِ واَصوَاتِها»قرآن رابا لحن عرب،وصوت مخصوص آن بخوانید.(اصول کافی جلد2ص419)

تعداد حروف الفبای زبان عربی مانند فارسی است با این تفاوت که چهار حرف آن در عربی وجود ندارد(چ پ ژ گ) که این حروف در عبارت ((گچ پژ)) جمع شده است . بنابراین حروف زبان عربی28حرف می باشد ، گرچه بعضی علماء آن را29حرف ذکر کرده اند والف مدی را حرفی مستقل می دانند . هر حرف دارای شکل ، صدا و اسم  مخصوص به خود است.

شکل حروف : مانند فارسی است ؛ به جز سه حرف:1- حرف« تاء » (تـ ت ـة ة)2- حرف « کاف » (ک  ک )3- حرف« یاء »به شکل های(یـ  ی) و دو شکل دیگر می باشد که قابل تایپ کردن نیست .

صدای حروف : شیوه ی تلفظ 10 حرف از زبان عربی با فارسی متفاوت است این حروف عبارتند از:(ث ح ذ ص ض ط ظ ع غ و) که با نحوه ی تلفظ این حروف دربخش تجوید آشنا می شوید.

اسامی حروف : اسامی 12حرف درزبان عربی با فارسی متفاوت است . در جدول زیر حروف را با نام عربی و فارسی آنها مشاهده می کنید :

شماره

حروف

اسم عربی

اسم فارسی

شماره

حروف

اسم عربی

اسم فارسی

1

ا – ء

الف–همزه

الف

14

ص

صاد

صاد

2

ب

باء

بِ

15

ض

ضاد

ضاد

-

-

-

پِ

16

ط

طاء

طا

3

ت

تاء

تِ

17

ظ

ظاء

ظا

4

ث

ثاء

ثِ

18

ع

عین

عین

5

ج

جیم

جیم

19

غ

غین

غین

-

-

-

چ ِ

20

ف

فاء

فِ

6

ح

حاء

ح ِ

21

ق

قاف

قاف

7

خ

خاء

خ ِ

22

ک

کاف

کاف

8

د

دال

دال

-

-

-

گاف

9

ذ

ذال

ذال

23

ل

لام

لام

10

ر

راء

ر ِ

24

م

میم

میم

11

ز

زاء

ز ِ

25

ن

نون

نون

-

-

-

ژ

26

و

واو

واو

12

س

سین

سین

27

ه

هاء

ه ِ

13

ش

شین

شین

28

ی

یاء

ی ِ

مقدمه

هو اللطیف

باسلام، این وبلاگ روتقدیم میکنم به همه ی عاشقان قرآن ، این اقیانوس بیکران الهی . هر چند خود به اندازه ی قطره ای از این اقیانوس توشه برنداشته ام اما سعی می کنم به اندازه ی همان قطره  برایتان مطلب  جمع کنم . امیدوارم این کار مثمر ثمر باشد .

برای هر کاری ابتدا باید مقدماتی فراهم شود تا بتوان نتیجه گرفت. مثلا برای رفتن به سفربرای اینکه سفر خوبی داشته باشیم ، لوازم مورد نیاز وسرمایه ای که ما را از گزند ناملایمات حفظ کند لازم است.

برای ورود به این اقیانوس بزرگ هم ابتدا باید سرمایه ای بزرگ  به نام عشق داشته باشی واگر عاشق نباشی  نمی توانی در آن غواصی کنی . قرآن اقیانوسی است که هرچه  بیشتر در آن غواصی کنی حیرتت دو چندان می شود . همانطور که خود می دانید قرآن منبع همه ی علوم است ، اما برای رسیدن به  این علوم بایدابتدا بتوانیم آن را درست بخوانیم آن هم به صورتی که خداوند متعال فرمودند:«ورَتّل القُرآنَ تَرتیلا»وقرآن را به ترتیل وبا توجه کامل تلاوت کن(سوره ی مزمّل آیه4) .

با توجه به مقدمه ی بالا دیدم بد نیست که وبلاگی طراحی کنم و در آن در مورد علوم قرآنی از جمله رو خوانی ،  تجوید ، مفاهیم و ... مطالبی را عرضه کنم . امیدوارم که این وبلاگ به کار شما بیاید و مورد عنایت و توجه ذات اقدس الهی قرار بگیرد . در ضمن مأخذ مطالب تایپ شده در بخش  روخوانی  از کتاب آموزش روخوانی خانم ز . السادات جواهری  و در بخش تجوید از کتاب حلیة القرآن  آقای سید محسن موسوی بلده می باشد .

در این راستا پذیرای هر گونه انتقاد ، پیشنهاد و نظر عالمانه ی شما عزیزان هستم و در جهت بهبود مطالب دست یاری به سوی همه ی شما دراز می کنم .

                                                                                                                                                و من الله التوفیق و علیه التکلان